سلامی دوباره

سلام دوستان عزیز من بعد از مدتی برگشتم لابته به خاطر مشکلاتی نمیتونستم وبلاگم آپ کنم ...

راستی وبلاگم من هم امسال ۳ ساله شد البته ۱۲ آذر تولدش بود

خوب حلا تولدت مبارک وبلاگ عزیزم

 

عشق چیست؟        

عشق یعنی مستی و دیوانگی        عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر      عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار آویختن      عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن    عشق یعنی مست و بی پروا شدن 

 

عشق یعنی سوختن یا ساختن        عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار         عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن      عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب      عشق یعنی لحظه های ناب ناب

 

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان      عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته      عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن       عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن    عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز     عشق یعنی عالمی راز و نیاز
 
                                   

عشق یعنی با پرستو پر زدن        عشق یعنی آب بر آذر زدن

عشق یعنی چواحسان پا به راه      عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن به دست   عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست

عشق یعنی همچو من شیدا شدن    عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود   عشق یعنی یک سلام و یک درود

عشق یعنی مستی و دیوانگی        عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر      عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار آویختن      عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن    عشق یعنی مست و بی پروا شدن 

 

عشق یعنی سوختن یا ساختن        عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار         عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن      عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب      عشق یعنی لحظه های ناب ناب 

 

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان      عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته      عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن       عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن    عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز     عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 

Image hosting by TinyPic

قصه تلخ جدایی

قصه تلخ جدایی

 

آخر ای محبوب زیبا

بعد از آن دیر آشنایی

آمدی خواندی برایم

قصه تلخ جدایی

مانده ام سر در گریبان

بی تو در شبهای غمگین

بی تو باشد همدم من

یاد پیمانهای دیرین

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد

آتش عشق و محبت

در خزان سینه افسرد

اکنون نشسته در نگاهم

تصویر پر غرور چشمت

یکدم نمیرود از یادم

چشمه های پر نور چشمت

عاشقانه

عاشقانه

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تو ام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شایدم بخشیده از اندوه پیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز
آلودگی ها کرده پاک
ای تپش های تن سوزان من
آتشی در سایه مژگان من
ای ز گندمزار ها سرشارتر
ای ز زرین شاخه ها پر بارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردید ها
با تو ام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر ‚ جز درد خوشبختیم نیست
ای دلتنگ من و این بار
نور ؟
هایهوی زندگی در قعر گور ؟
ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی انگاشتم
درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سرنهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش ‚ نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کف طرارها
گمشدن در پهنه بازارها
آه ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته
چون ستاره با دو بال زرنشان
آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاییم خاموشی گرفت
پیکرم بوی همآغوشی
گرفت
جوی خشک سینه ام را آب تو
بستر رگهایم را سیلاب تو
در جهانی این چنین سرد و سیاه
با قدمهایت قدمهایم براه
ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گیسویم را از نوازش سوخته
گونه هام از هرم خواهش سوخته
آه ای بیگانه با پیراهنم
آشنای سبزه زاران تنم
آه ای روشن طلوع بی غروب
آفتاب سرزمین های جنوب
آه آه ای از سحر شاداب تر
از بهاران تازه تر سیراب تر
عشق دیگر نیست این ‚ این خیرگیست
چلچراغی در سکوت و تیرگیست
عشق چون در سینه ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
این دگر
من نیستم ‚ من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم
ای لبانم بوسه گاه بوسه ات
خیره چشمانم به راه بوسه ات
ای تشنج های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم
آه می خواهم که بشکافم ز هم
شادیم یکدم بیالاید به غم
آه می خواهم که برخیزم ز جای
همچو ابری اشک
ریزم هایهای
این دل تنگ من و این دود عود ؟
در شبستان زخمه ها ی چنگ و رود ؟
این فضای خالی و پروازها ؟
این شب خاموش و این آوازها ؟
ای نگاهت لای لایی سحر بار
گاهواره کودکان بی قرار
ای نفسهایت نسیم نیمخواب
شسته از من لرزه های اضطراب
خفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیا های من
ای مرا با شعور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لا جرم شعرم به آتش سوختی

Especially For You !, Free Romantic Roses Ecards 

نوروز ۱۳۸۵مبارک

سال ۱۳۸۵ برهمه عزیزان مبارک باد

Agarni Mubarak !, Zoroastrian Postcards

Eid-eh Shoma Mobarak !, Persian New Year, Noruz Greetings E-cards

 
Nowruz Pirooz..., Norouz Cards, Norooz Egreetings 

New Hope..., Noruz Greeting Cards, Novruz E Cards

 

وداع

وداع

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می برم تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه
شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه
 می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو ای جلوه امید حال
می برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند باد وصال
 ناله می لرزد
می رقصد اشک
آه بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من
بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لب ‚ خوینن دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل

 

Waiting To Be Together..., Missing You Cards For Her