.



و اینم شعر قشنگ حافظ....

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم       راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

گر چه دانم که بجایی نبرد راه غریب     من به بوی سر آن زلف پریشان بروم

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت         رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم

چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت         به هوا داری آن سرو خرامان بروم

در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت          با دل زخم کش و دیده گریان بروم

نذر کردم گر ازین غم بدر آیم روزی         تا در میکده شادان و غزل خوان بروم

به هوا داری او ذره صفت رقص کنان        تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

تازیان را غم احوال گرانباران نیست         پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون              همره کوکبه آصف دوران بروم  

شاد باشید....



 

شعری براتون مینویسم با نام: این و نگو

The Blue Hour, by Atle Gjerløw (Western Norway)

(( دوستی ، واژه نیست ، بلکه معناست ))



                                  ***************

وقتی میگم این ونگو               WITH LOVE 

تو گوش به حرفم نمیدی

با گفتن دوست دارم

داری من و عذاب میدی

دلم میخواد داد بزنم ،از دست تو و روزگار

میخوام که مردم بدونند...

دیگه دلم تو رو نمی خواد....

حرفهام و تو نفهمیدی

حتیٌ ، با یک نگاه گنگ

اتیش به جونم نزدی

وقتی میگم این و نگو ، گوش بده و دیگه نگو....

***اینم باز مال خودم بود***

موفق و موید باشید روی همه شما ها رو میبوسم .



یک محیط دوستانه برای تبادل نظر در خصوص عشق.محبت و دوست داشتن

 

فلک جز عشق محرابی ندارد                  جهان بی خاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه انست             همه صاحبدلان را پیشه اینست
کسی کز عشق،خالی شد فسردست     گرش صد جان بود بی عشق مردست
زسوز عشق خوشتر در جهان نیست       که بی او گل نخندید ابر نگریستچ




بله امروز می خوام براتون آهنگای کامل آلبوم سیاوش قمیشی به اسم بی سرزمین تر از باد رو بزارم . پس حتما نظر بدید . این آهنگها رو می تونید به صورت کامل داونلود کنید .


آهنگ ۱ : بی سرزمین تر از باد
آهنگ ۲ : دیوار 
آهنگ ۳ : پرسه
آهنگ ۴ : عسل بانو
آهنگ ۵ : پرنده 
آهنگ ۶ : دریای مغرب
آهنگ ۷ : نفس بکش



به  نامه راهب کلیسای عشقم


یکی را گفتند عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت به زنبوره بی عسل

خر ما از کرگی علف میخورد

جوجه را اخر کباب می کنند

با یه گل نمیشه گلاب درست کرد

مار از پونه بدش میاد خمیردندانه پونه نمیخره

موش تو لونش نمیره چون سقفه خونش چکه میکنه



 

بغض عشق

              

 

امشب از ابر سیاه بی کسی

آسمان دیده ام بارانی است

در میان ظلمت چشمان تو

قلب مست و عاشقم زندانی است

شعرم امشب هم صدا با بغض عشق

بر مزارم گریه ها سر داده است

غم دوباره جغد شوم خویش را

روی بام سینه ام پر داده است

گوییا دستان من ویران شده

زیر آوار سیاه بی کسی

امشب از خود می گریزم تا دمی

گم شوم در لحظه دلواپسی

آری امشب قلب من بشکسته است

شعر من بوی تباهی می دهد

یاس هم امشب به جای عطر تو

بوی تلخی و سیاهی می دهد
              

دردهای جاودان

خسته ام از این زوال ، این زوال بی ملال

این سکوت بی دلیل، این ستیز بی مجال

وعده های کاغذی ، لحظه های انتظار

قلب های یخ زده ، عشق های پوچ و تار

زخم های چاک چاک ، آیه های رنج و درد

این خزان بی بهار ، این غروب تلخ و سرد

ناله های بی صدا ، دردهای جاودان

پرسه های بی هدف ، گریه های بی امان

خسته ام از این زوال ، این زوال بی ملال

خسته ام ز زندگی ، خسته ام از این جدال

 

مرگ احساس

ز تیره سنگ گورستان احساس

چه دشوار است باور کردن عشق

به دیوان جنون با حکم تقدیر

چه دشوار است داور کردن عشق

به اوراق سیاه دفتر دل

چه دشوار است از فردا سرودن

چه دشوار است با سوز دل و اشک

چو سنگ تیره ای بیگانه بودن

چه دشوار است با تنپوشی از گل

میان بستری از خار خفتن

چه دشوار است با قلبی شکسته

غم دل را به گوش چاه گفتن

چه دشوار است با دستان مهتاب

دل شب را نوازش کرد و بویید

چه دشوار است در بزم ستاره

لبان سرد غم هر لحظه بوسید