گره.............!

 

گره

 

فردا اگر از راه نمی آمد

من تا ابد کنار تو می ماندم

من تا ابدترانه عشقم را

در آفتاب عشق تو می خواندم

در پشت شیشه های اتاق تو

آنشب نگاه سرد سیاهی داشت

دالان دیدگان تو در ظلمت

گویی به عمق روح تو راهی داشت

لغزنده بود در مه آیینه

تصویر ما شکسته و بی آهنگ

موی تو رنگ ساقه گندم بود

موهای من، خمیده و قیری رنگ

رازی درون سینه من می سوخت

می خواستم که با تو سخن گوید

اما صدایم از گره کوته بود

در سایه ، بوته ، هیچ نمی روید !

دیدم آنجا نگاه خسته من پر زد

آشفته گرد پیکر من چرخید

در چارچوب قاب طلایی رنگ

چشم مسیح بر غم من خندید

دیدم اتاق درهم و مغشوش است

در پای من ، کتاب تو افتاده

سنجاقهای گیسوی من آنجا

بر روی تختخواب تو افتاده

از خانه بلوری ماهیها

دیگر صدای آب نمی آید

فکر چه بود گربه پیر تو

کو را به دیده خواب نمی آمد

بار دگر نگاه پریشانم

برگشت لال و خسته به سوی تو

می خواستم که با تو سخن گوید

اما خموش ماند به روی تو

آنگاه ستارگان سپید اشک

سوسو زدند در شب مژگانم

دیدم که دستهای تو چون ابری

آمد به سوی صورت حیرانم

دیدم که بال گرم نفسهایت

ساییده شده به گردن سرد من

گویی نسیم گمشده ای پیچید

در بوته های وحشی درد من

دستی درون سینه من می ریخت

سرب سکوت و دانه خاموشی

من خسته زین کشاکش دردآلود

رفتم به سوی شهر فراموشی

بردم ز یاد انده فردا را

گفتم : "سفر" فسانه تلخی بود

ناگه به روی زندگیم گسترد

آن لحظه طلایی عطر آلود

آن شب من از لبان تو نوشیدم

آوازهای شاد طبیعت را

آن شب به کام عشق من افشاندی

ز آن بوسه قطره ابدیت را

Missing Every Moment !, Love Poems Greetings Cards

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
پسر نیمه شب سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:59 ب.ظ http://midnightboy.blogsky.com

سلام.
ای کاش کسی بود که درد عشقمان را درک کند کاش کسی برای قطره های تنهائیمان ذره نگران بود .کاش کسی دلش به حال عشق می سوخت .
موفق باشی مرد آریایی
خوشحال می شم اگه بخ من هم سری بزنی

lena یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:24 ب.ظ

salam mer30 az matne ghashanget mamano0nam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد