لبخند زد بر چهره ام اما نمی دانم چرا؟
لبخند او ساده نبود لرزاند سرتا پای من
-----------------------------------------
کاش خداوند هیچ وقت به کلمات غرور و عشق و دروغ فکر نمیکر که تا هیچ وقت هیچ عاشقی به خاطر غرورش به عشقش دروغ بگه .
---------------------------------------------
دیشب ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت دق مرگم می کرد
وابسته گی ام را به تو عادت کردم
----------------------------------------
در داد گه عشق کنم از تو شکایت به خدایت
گویم که مرا کشت دو چشمان سیاهت
----------------------------------------
وقتی که گفتم ای عزیز؛ من دوستت دارم هنوز
خندیدی و گفتی به من؛ درعشق من اینک بسوز
گفتم برای خاطرت من مثنوی ها گفته ام
گفتی که شعرت کهنه بود من شهر نو می خواستم
گفتم هوای خاطرم در یاد تو پر می زند
گفتی برو من خسته ام یادم به تو سر می زند
من تا سحر ماندم ولی گویا که در یادت نبود
گفتی که راهت دور بود دل جای دیگر رفته بود
زیبای من؛ من بارها لیلا و مجنون خوانده ام
لیلای تو اینک منم مجنون عشقت مانده ام
رفتی ز پیشم بی وفا لیلای دوم داشتی
کردی فدای لیلی ات هرچه زمن کم داشتی
من از برای ماندنت قلبم گرو بگذاشتم
قهرت باهانه بودو بس من هیچ کم نگذاشتم
---------------------------------------
خوب ترین مرحله ی عشق همین است
از من تو همان چیز بخواهی که ندارم
------------------------------------------
اگه تو رو دوستت دارم خیلی زیاد منو ببخش
اگه تویی اونکه فقط دلم می خواد منو ببخش
منو ببخش اگه شبا ستاره هارو می شمرم
منو ببخش اگه بهت خیلی میگم دوستت دارم
منو ببخش اگه برات سبد سبد گل می چینم
منو ببخش اگه شبا فقط تو رو خواب می بینم
اگه تو رو دوستت دارم خیلی زیاد منو ببخش
اگه تویی اونکه فقط دلم می خواد منو ببخش
<< مریم حیدرزاده>>
من که این شعر خیلی دوست دارم