دوست دارم

 

 

اشک شب و آه سحر داغ دل و سوز جگر

ترسم   که سازد آشکار  اسرار پنهان  ترا

درخشندگی قطرات اشکهای گرم و سوزندهای که از چشمان زیبایت

 چون مرواریدی بر صورت کمی رنگ پریده ات جاری است .

 بی شباهت به قطره بارانی  است که در دل صدف جای می گیرد

 وتبدیل به مرواریدی گران می شود.

هنگامی که پرده شفاف اشگهای درخشان تو می درخشد بی اختیار

 به یادشبنم های بهاری می افتم که بر روی گلبرگهای با طراوت و

 نرم گلها زیر اشعه کمرنگ صبحگاهی تلولو خاصی دارند.

 فقط نمی دانم این این اشکها سوزان که از دل پر حرارت و

 پاک تو که به صورت چشمه ای جوشان از چشمان زیبایت  بر

صورت معصوم وکودکانه ات جاری است اشکهای عشق است

 ویا اشکهای ندامت وپشیمانی؟ سرشک سوزان محبت است یا 

 دوری و محنت؟

به من بگو که اینها قطره های عشق است اشکهای عشقی کشنده 

 وجاویدان هرگز سعی نکن این محبت خداوندی را از من پنهان کنی

 چون من به خاطر محبت و به خاطر عشق بی پایان زنده ام

نظرات 3 + ارسال نظر
عاشق جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.L0ve-St0ry.blogsky.com

سلام...
خوبی....
من هم مثل تو یکی را خیلی دوست دارم....؟
به وبلاگ من امدی نظر یارت نره....

الهام جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:41 ب.ظ

سلام
خوبی بابا چرا این منو دوست نداره
بهش بگین الهام دوست داره

lena یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:26 ب.ظ

salam in matni ke gozashti to webloget kheyli bahale jedi migam misi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد