آینه درآینه

  

                       آینه در آینه
 

مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا

سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا

 

جان دل و دیده منم ، گریه خندیده منم

یار پسندیده منم ، یار پسندید مرا

کعبه منم ، قبله منم ، سوی من آرید نماز

کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

 

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده من

آینه در آینه شد : دیدمش و دید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او

تاب نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا

 

گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق فلک

گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند

رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا

 

هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم

بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او

باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

 

پرتو بی پیرهنم ، جان رها کرده تنم

تا نشوم سایه خود باز نبینید مرا

نظرات 3 + ارسال نظر
نازنین دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:06 ق.ظ http://ghamzeh.persianblog.com

سلام مرسی که سر زدی.....عالی بود منم آپ شدم یه سر بیا

روشنک و ارغوان دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:58 ب.ظ http://azeshghchizibego.persianblog.com

سلام .. ممنون از اینکه به خانه ما سر زدید .. وبلاگ زیبایی دارید .. شعر هوشنگ ابتهاج هم زیباست و خواندنی .. شاد باشید.

گلسا پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.golsa.blogsky.com

پسندید؟؟ خوبه خوبه(:
خیلی زیبا بود راستی زود به زود اپ کن دلمون واست تنگ میشه
به من هم سر بزن:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد