غربت
 
تو غربت نگاه من ترانه هام آتیش گرفت برای تو ای عشق من!عمر
 
دوباره ای گرفت قسم به برفای سفید بگو گناه من چی بود که رفتی و
 
شدی برام یه قصه ی بود و نبود مخمل برفای سفید رو گونه هات
 
نشسته بود وقتی که میگفتی دلت یه لحظه عاشقم نبود روزای سرد و
 
بی نفس چه زود برام تکراری شد از اونروزی که رفتی تو هیشکی
 
برام توهم نشد میخوام صدات کنم ولی اینو میدونم که دیره اسمت
 
نشسته بی ریا رو لبای یکی دیگه قدم قدم تو جاده ها به عشق تو
 
راهی شدم اما چه سود وقتی برات حتی تمنا نشدم



                                                 

نظرات 4 + ارسال نظر
گلسا چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.golsa.blogsky.com

سلام خوبی؟
خیلی قشنگ بود.. راستی مال کی هست نکنه تو هم شاعر شدی ای ناقولا.. خوب موفق باشی

سارا چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:31 ب.ظ

mohsen jan kheili webloget alie
kheili roosh vaght gozashti ishla ke movafagh bashi

روشنک و ارغوان پنج‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:55 ب.ظ http://azeshghchizibego.persianblog.com

سلام ..ممنون بابت پیام و لینک ... حتما لینک به خانه شما هم در خانه کوچک ما اضافه خواهد شد .... شاد باشید .

ساقی دوشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:40 ب.ظ http://Cupbearerbenefactor.persianblog.com

سلام محسن عزیز... ممنون از حضورت. عالی بود...... . ببخش اگه دیر کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد