خواب شیرین ..............

خواب شیرین

دیشب از پنجره ی چشمانم بی صدا خواب تورا میدیدم

در تب عشق تو هر دم بودم می ز رنگ رخ تو میچیدم

عطر شادابی گل ها دیشب در تن آینه ها میپیچید

در تن آینه ((ما)) زیبا بود او هم از شادی ما میخندید

دیدم از پنجره ی چشمانم تو خودت آبی دریا بودی

تو ز امروز خبر می دادی همه ی شادی فردا بودی

مست بودم ز نوازش هایت تن تو آتش بر خرمن بود

تا افق گرمی این آتش رفت عشق تو چون شرری در من بود

دیشب از پنجره ی چشمانم بی صدا خواب تو را میدیدم

با تو بودم چه شبی بهتر ازین ؟ از ته دل به جهان خندیدم

دیدم از پنجره ی چشمانم چشم تو برق نهانی دارد

خود در آیینه که دیدم گفتم تن ما روح جوانی دارذ

لحظه ای بر دل من نجوا زد این همه شادی تو چون خوابست

او همانست که از نزد تو رفت که چنان بهر دلت بی تابست !!

ناگه از خواب پریدم دیدم رنگ آیینه پر از تنهاییست

شادی ما همه گشته چون غم و در آیینه خبر از ((ما )) نیست

نظرات 4 + ارسال نظر
جاهد شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:30 ب.ظ http://1001-nighte.blogsky.com

سلام دوست عزیز . وبلاگ جالبی داری . اگه وقت کردی یه سری هم به ما بزن.

رز سفید شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.ghoroobesiahpoosh.blogsky.com

سلام...خوشا به حالتون که خوابش رو دیدین...من که....
خسته ام....اگر گریه امان بده....اگه...

آنا هیتا یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 05:56 ب.ظ

سلام داداشی وبلاگ زیبایی داری امید وارم موفق باشی

سارا چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:19 ب.ظ

salam mohsen jan webloget kheyli naze movafagh bashi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد